سيماي دل

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

پنج حکایت طنز از مرحوم مجتهدی

17 شهریور 1393 توسط طالبي


♻ریش‌تراشی♻

جوانی همیشه ریشش را با تیغ می‌تراشید. وقتی علت این کار را از او پرسیدند گفت: «مادرم می‌گوید پسرم! اگر تو ریش بگذاری مردم فکر می‌کنند سنت زیاد است. آن وقت می‌گویند حتماً مادرش هم پیر است. پس بهتر است قید ریشت را بزنی!»

♻درخت گردو♻

شخصی زیر درخت گردو ایستاده بود و می‌گفت: «خدایا! همه کارهایت درست است فقط نمی‌فهمم چرا گردوی به این کوچکی را بالای این درخت بزرگ قرار داده‌ای ولی هندوانه به آن بزرگی را لای بته‌های کوچک! » همین‌طور که داشت با خدا درددل می‌کرد ناگهان بادی وزید و گردویی روی صورتش افتاد و از بینی‌اش خون آمد. او به خودش آمد و گفت: «خدایا! کارت درست است. اگر یک هندوانه بالای درخت بود، معلوم نبود چه بلایی سرم می‌آمد!»

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: داستان لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حديث
  • مناسبتي
  • دعاي روز
  • شهدا
  • داستان

سيماي دل

سیب تم

دعاي روز

دعاي روزهاي هفته

آمار

  • امروز: 0
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 78
  • 1 ماه قبل: 245
  • کل بازدیدها: 4955
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس